محل تبلیغات شما
یلدا هم بالاخره رسید و تموم شد و من موندم و چیزهایی که می‌خوام اینجا ثبت‌شون کنم. برای دیروز خیلی برنامه ها داشتم. علیرضا با وجود بدقولی های همیشگی‌ش بلاخره خودش رو بیست و نهم ساعت ۹:۳۰ شب رسوند شمال. من و مامان خسته بودیم، از خرید برگشته بودیم و برای فردای اون شب داشتیم آماده می‌شدیم. یه شلوار لی خریدم و یک بلوز قیمت مناسب با کیفیت کم برای اینکه عکس‌های یلدام ماندگار و شیک بشه که البته هدیه مامان به من بود.

آخرین یلدای قرن هم گذشت

نمیخوام آویزون باشم

شب ,مامان ,هم ,شلوار ,یه ,لی ,لی خریدم ,شلوار لی ,یه شلوار ,می‌شدیم یه ,خریدم و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی از دل مینویسم